وبلاگ

رهایی از رنج (از رنج تا گنج)

رهایی از رنج (از رنج تا گنج) به قلم عرفان خاتمی(روح درمان)
رهایی از رنج (از رنج تا گنج)

در این مقاله تلاش شده کلید رهایی از رنج هزاران ساله بشر رو نمایی گردد. کلید رهایی از رنج به گنج، اینکه چه چیزی در درون ما وجود دارد که مانع عبور ما از رنج میشود.

در هر مرحله از زندگیمان مرحله ی دیگر برایمان نشان داده میشود، هر موفقیت و رسیدن به خواسته ای ،خواسته ی دیگری را رو می کند و رنجی و تلاشی مضاعف برای منیتی جدید را دوبار آغازگر میکند،

در ولعی سیری ناپذیر هیچگاه آرام و قرار نداریم و مدام تدابیر ذهنی میکنیم، راهکارها، ایده ها، تکاپو ها و درد ها تولید میکنم،

اگر منصفانه با نگاهی دقیق به وضعیت کنونی جامعه ها و انسان های اطرافمون بنگریم، عمیقا متوجه می شویم، که در چه گنداب و گردابی ذهنی اسیر شده ایم. حال صحبت این است که کلید رهایی از رنج پیاپی بشری چیست ؟؟؟!!!

 

رهایی از رنج (از رنج تا گنج)

از زمان خلقت بشر و حضور موجودی به اسم انسان در پهنای عالم هستی(زمین)، همیشه این انسان بدنبال پیدا کردن چیزی، فرمولی و راهی برای رسیدن به مفهوم خوشبختی، آرامش، احساس رضایت و لذت بهتر و بیشتر از زندگی بوده است.

در علوم و مکاتب مختلف(فلسفه، دین، عرفان، در طب، در شیمی، ریاضیات، فیزیک، ماورالطبیعه، نجوم …) و همه و همه ی تکاپوها، این انسان به دنبال راز سعادت و فرمول خوشبختی، زمین و زمان. را برهم زده تا بتواند به این راه و راز و خواسته های ذهنیش دست پیدا کند.

چگونه میشود در تمامی این تلاشها و جستجوها هنوز بشر امروزی، بعد از هزاران هزار سال، درمانده تر و آسیب پذیر تر، غمگین تر و تنها و تنهاتر از قبل شده است، چه چیزی عامل تولید این رنج و بیماری و این غم پنهان در این موجود به ظاهر هوشمند و متعالی شده است، موجودی که اشرف مخلوقات خوانده شده، خلیفه و سرور و جانشین خدا بر زمین منصوب شده است،

موجودی که وقتی به توانمندی ها و ظرفیت های درونیش آگاه میشود و دست پیدا میکند، مسخر و مسلط بر زمین و زمان میشود، دست به اکتشافاتی، موفقیت هایی و انقلاباتی علمی و تکنولوژیکی در آسمان و زمین، در قعر دریاها و…  می زند.

اما هیچکدام از این تحولات، فتوحات و اکتشافات نتوانسته رنج درونی و غم پنهان او را بر طرف کند،

او هر روز از کشفی به کشف دیگر، از فتحی به فتح دیگر، از عصری به عصر دیگر عبور میکند، اما همچنان درمانده، بیمار و افسرده است و رنجی عمیق را با خود حمل میکند،حقیقت این است،

وقتی نتیجه ی تمام این تلاش ها و فتوحات را بررسی میکنیم چیزی که دیده میشود و ملموس است چیزی جز رنج عاید بشر نشده است، فقط ظاهری خوش فرم پیدا کرده ایم، اما از درون رنجور و پریشان، افسرده، مضطرب و پوسیده ایم.

این وضعیت عموم مردم است، جز عده ای اندک،

اما ۹۸ درصد مردم در چنین وضعیتی بسر می‌برند

پس کجای راه را اشتباه می رویم که حاصلش رنج و درد میشود ؟

سالها ره می رویم و در اخیر

همچنان در منزل اول اسیر

در این مقاله تلاش دارم کلید رهایی از رنج هزاران ساله بشر را رو نمایی کنم کلید رهایی از رنج به گنج ،اینکه چه چیزی در درون ما وجود دارد که مانع عبور ما از رنج میشود.

اجازه بدید مثالی بزنم، شما فرض کنید یک دانه هستین، یک دانه ای مثلا گردو، خب یک دانه در عالم دانه ای و محدود و بسته ی خودش وقتی در افکار بسته اسیر باشد،

هیچ وقت تصور نمیکند که یک درخت تنومند باشکوه و با عظمت است که قادر است. جماعتی را و عالمی را لبریز از برکت و نعمت کند، او مدام عظمتش را در بیرون از خود می جوید و گاها از هر عظمتی خدایی میسازد و تلاش میکند این خدا را هم به دانه های هم نوع خودش معرفی کند،

مثلا عظمت درخت بید را، درخت کاج را یا درخت گردویی را میبیند، این عظمت و هیبت و شکوه درختان او را به وجد و حیرت در می آورد و شروع به ستایش و کرنش در مقام مرید بودن میکند، او متواضعانه ادای احترام میکند و از اینکه به عظمتی وصل است شادمان میشود، تمناها و درخواست ها و خواهش هایش را در قالب دعا و نیایش و نماز و مناسکاتی، از آن درخت و آن عظمت باشکوه میطلبد،

او غرق این احساس ها و خواهش ها و باورها میشود، هزاران سال می‌گذرد و هر بار رنگ و بوی جدیدی به باورها و خواهش هایش میدهد. چنان غرق این بازی میشود که آن را حقیقت میداند، آن را خدا میپندارد،

در طی این همه سال و قرن ها و عصر ها او همه چیز را در بیرون از خود میبیند و آن را بسط و گسترش میدهد. اما…….

اما او تمام تلاش هایی را که در قالب فرم و شکل و ماده و از دنیای ذهن و جسم سفت و سختش برای رسیدن به خواسته ها و احساس بهترش میکند در نهایت به رنج و فقر منتهی میشود،

به توقف در رشد و یا تاخیر در پیدایش شکوه و عظمت درونی خودش منتهی میشود، چون از ریشه راه کمالش ،را اشتباهی میرود و بیهوده طی طریقت می ورزد ،

او در عالمی محدود و تاریک، بدنبال روشنایی و نور میگردد. اما همیشه خود را در تاریکی و نقصان می یابد، او خودش را یک دانه ی شگفت انگیز با ساختاری فوق العاده و هوشمند میپندارد و فراتر از آن را به دلیل جهلش تصور نمیکند،

آیا حقیقت دانه، همین جسم نرم و سختش است که پر از راز و شگفتی ست ؟!!!

واقعیت این است همه ما انسان ها دقیقا مثل همین دانه هستیم، به ما وعده عظمت و شکوه و جلال داده اند و ما را والا و اشرف موجوداتم خطاب میکنند،

اما از اشرفی به اسفلی بیشتر در حرکتم و همیشه ی خدا، این اشرف مخلوقات آفریننده و خالق درد بوده و رنج و فقر تولید کرده، تا برکت و شادمانی.

درون رنجور و گمشده طبیعتا برونی رنج آلود و پریشان خلق میکند و این یک واقعیت تمام است.

نشانه ها و نتیجه ها در طی این همه تاریخ بشری به ما صادقانه میگویند، همه ی آنچیزی را که به دنبالش هستیم ، داریم اشتباهی در جای اشتباه و مسیر اشتباه دنبالش میگردیم . چون این جوشش ها و جستجوها آرام و قرار را از ما گرفته و لحظه ای نمیتوانیم سکون اختیار کنیم.

در هر مرحله از زندگیمان مرحله ی دیگر برایمان نشان داده میشود، هر موفقیت و رسیدن به خواسته ای، خواسته ی دیگری را رو میکند و رنجی و تلاشی مضاعف برای منیتی جدید را دوبار آغاز میکند،

در ولعی سیری ناپذیر هیچگاه آرام و قرار نداریم و مدام تدابیر ذهنی میکنیم، راهکارها، ایده ها، تکاپو ها و درد ها تولید میکنم،

با نگاهی دقیق به وضعیت کنونی جامعه ها و انسان های اطرافمون، عمیقا متوجه می شویم، که در چه گنداب و گردابی ذهنی اسیر شده ایم.

حال صحبت این است که کلید رهایی از رنج پیاپی بشری چیست ؟؟؟!

اندر درون دل ها گنجی نهان نهادی
از دل اگر برآید بر آسمان نگنجد

بزرگانی در حوزه عرفان، همچون مولانای عزیز نشانه ها و رازهایی را برای ما باز کرده اند، ما تا زمانی که در مسیر مناسب خود(آگاهی درون)قرار نگیریم قادر به شنیدن و درک کردن این مفاهیم نخواهیم بود،

اینجانب در حد بضاعت فکری،دریافت ها و الهامات و آگاهی ها نقشی جز انتقال این مفاهیم ارزشمند را ندارم و همچنان در مسیر رهایی. در حرکتم هر چند که فرمول های رهایی به سادگی تمام است، اما انسان کنونی قادر به تشخیص آن نیست.

از دیدگاه ما چیزی که عامل عدم دریافت و درک ما از واقعیت و حقیقت وجودی ما میشود، ذهن است.

البته نه خود ذهن، من و من هایی که در ذهن متولد میشود و ما آنها را واقعیت و حقیقت خود میپنداریم.

لذا من ذهنی عامل اصلی تمام رنج های بشری شناخته و معرفی میشود و ما به سمت و سوهایی کشیده میشویم که هر چند به ظاهر موفقیتی، رشدی، اکتشافی و تغییری اتفاق می افتد،

اما حاصل نهایی را وقتی میشکافیم رنج و درد و حقارت بوده است، البته گاها برای خودمان رنج بیشتری از برای دیگران داده ایم.

چیزی که مهم است. خود نتیجه است.

هرچند نتیجه خوب، ناب و حقیقی حتما راهکاری و مسیری عالی را هم مطرح میکند.

در حوزه ذهن یا من ذهنی وقتی تدابیر ذهنی جذاب و فوق العاده به رنج منتهی میشود، ما را متوجه یک هوشمندی معیوب و مخرب علیه ما میکند،

یک هوشمندی که ورای ذهن ما در جریان است، اما علیه ما در حرکت است و ما در یک چرخه ی معیوب در اسارت این هوشمندی هستیم.

حال برای اینکه جبهه گیری نشود و برای همه قابل هضم باشد، بیایید اسم این هوشمندی را بگذاریم برنامه و نرم افزار ،

صحبت از برنامه و نرم افزاری هوشمند است که در قعر و درون یک دانه وجود دارد و ظرفیتی خلق میکند که قادر است دانه ای نحیف و بی جان را به یک درخت تنومند، با آفرینندگی هزاران دانه ی هم نوع خودش با نژادی هر بار بهتر از خودش تبدیل کند، که ما اسمش را میگذاریم «چرخه کمال»
ما از وجود ماهیت اصلی این نرم افزار عموما بی اطلاعیم و یا آن را به فراموشی سپرده ایم.

اما چگونه یک دانه عموما مسیر کمالش را در طبیعت هزاران هزار سال است که درست طی میکند، چه چیزی مانع این کمال در جمادات و نباتات و حیوان ها نشده است، کمی با دقت اگر نگاه کنیم آنها بیشتر و بهتر از ما در کمال خودشان موفق بوده اند و به رهایی و آرامش رسیده اند و هر چقدر هم در این مسیر رشد و کمال در حرکت و پویایی بوده اند حاصلش سرسبزی، برکت، فراوانی، شکوفایی و آرامش بوده است،

ارمغان آنها برای ما یک حیات شگفت انگیز،زیبا و بی نقص بوده است.

آنها از مایی که مدعی شرافت و اشرف مخلوقاتیم درست تر و پخته تر حرکت کرده اند، آنها مطمئنا هوشمندتر و با شعورتر از ما هستند و یا حداقل تا به الان عمل کردند و راز را فهمیده اند.

ما در دل این مقاله و کلمات و واژه ها دنبال این راز هستیم، دنبال عامل محدودیت و توقف در رسیدن به خوشبختی و آرامش بشری هستیم.

گونه ای جدید و نژادی والا باید از دل این بشریت زاده شود تا از انسان بودن به انسانیت عبور کند، مقامی والا که تعالی ما را در این بخش از مسیر کمال در این بعد زمانی نوید میدهد،

عبوری از جمادات، نباتات و حیوانیت و در نهایت عبور اصلی ما در این مرحله از تحول و تبدیلمان میباشد یعنی عبور از انسانیت و تبدیل به چیزی والا تر

از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان بر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم

«حمله دیگر بمیرم از بشر
تا برآرم از ملائک بال و پر»

این بیت آخر اشاره به گذر ما از این مرحله تبدیل شدن دارد.

ما داریم از یک مسیر و راه صحبت میکنیم که رسیدن به این مرحله، طبیعتا فرمول خاص خودش را میطلبد. فرمولی ساده و بی نهایت دلچسپ که نتیجه را فارغ از هر رنج و درد و بیماری میکند.

هیچ پیچیدگی و هیچ قاعده ای دست و پا گیری وجود ندارد، همه چیز در سادگی محض ما را به وجد و حیرانی و تعالی سوق میدهد.

در تمام مسیر ها و راهها، چرخه و کتاب زندگی حکایت، حکایت تبدیل شدن است، هر مرگی آغازگر یک تبدیلی است، تبدیل و تحولی والاتر از مرحله ی قبلی اش، برای عبور از رنجی به گنجی

اما چرا همیشه ی خدا ما انسان ها، ره را کج می رویم.

دلخوش از آنیم که حج می رویم
غافل از آنیم که کج می رویم

کعبه به دیدار خدا می رویم
او که همینجاست کجا می رویم

ذهن یک ابزار دقیق و هوشمند است، عاملی و ابزاری برای رشد ما و تعالی ما و حتی عبور ما از این مسیر کنونی(بعد زمان و مکان) است، که توسط خداوند رحمان طراحی شده است.

قرار بر این بوده است که «ذهن» در اختیار ما و برای خدمت به ما و تعالی ما باشد، اما کاملا برعکس شده، در عصر کنونی، ذهن کاملا علیه ما و بر ضد ما اقدام به تخریب میکند.

جایگاه ذهن در مغز است و مغز هم ابزاری برای ذهن تلقی میشود تا بتواند به خواسته هایش جامه عمل بپوشاند، یعنی از طریق جسم به شکل مکانیکی دست به عمل بزند و جسم مکانیکی ما هم طبیعتا به واسطه فرم ها و قالب های ذهنی ما از طریق مغز دستور میگیرد و مطیع و فرمانبردار است،

پس مغز فرمانده جسم و ذهن فرمانروا و رهبر مغز است. پس همه چیز تا اینجا در حیطه و قلمرو ذهن میباشد،

اما ذهن چگونه علیه ما در حرکت است و تولید رنج میکند وحتی در حالت شدیدش در بیماری های خود ایمنی اقدام به نابودی و تخریب جسم میکند .

زمانی که ما واقعیتی کاذب را حقیقت خود می پنداریم طبیعتا تمام راهکارهای ما برمبنای تصورات ذهنی ما از واقعیت هامون نمود عملی پیدا میکند نه از حقیقت هامون.

صحبت این است هر تلاشی در مسیر واقعیت، بدون در نظر گرفتن حقیقت منجر به رنج میشود.

ما جسم را، ذهن را، روان را، احساس و حیات و بقایمان را حقیقت می دانیم و بر اساس آن هم، راهکار و تدابیر های عجیب و غریب خلق میکنیم ،

در صورتی که ما هیچکدام از آنها نیستیم، حقیقت ما، ورای این ابعاد است و تا زمانی که از دریچه ذهن به خودمان و زندگی و هستی بنگریم و فرم ها و قالب ها بسازیم، چیزی جز رنج در کنار تمام پیشرفت هایمان عایدمان نمیشود.

بطور مثال. هیچ نوع سنگی حتی ریز ترین آن جایگاهش در کلیه های ما نیست، اگر هر سنگی وارد کلیه ی ما شود تولید درد و رنج میکند، چون ماهیت و جنسیت کلیه این است که سنگ و ضمختی را قبول نمیکند، جنس کلیه از نرمی و لطافت است. هر چیزی غیر از آب و مایعات وارد. کلیه شود، ایجاد درد میکند.

حال ماهیت وجودی ما چیست که هر اقدامی و تلاشی که میکنیم چون دور از جنس و ماهیت وجودی ماست، تولید درد و رنج میکند، قاعده و فرمول خیلی خیلی ساده است.

اما ما انسان ها از این سادگی غافلیم و راه های پر پیچ و خم، طولانی و خسته کننده ساخته ایم.

تاریخ بیانگر تمام نکات و گفته های بنده در این مقاله است، این انسان، دوران ها و عصرهای مختلفی را از عصر سنگ، آهن، عصر باستان و مدرنیته عبور و گذر کرده، اما هنوز در رنج بسر میبرد،

این چه فضیلتی و چه مقام و جایگاهی است که ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.

هفت شهر عشق را عطار گشت و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

نکته مهم : ما در ذهن و من ذهنی با ویژگی های اینچنینی مثل «ترس و نگرانی،خشم، توقع، طمع،حرص و ولع، قضاوت، تبعیض، کینه، انتقام، دلسوزی، مقصر کردن دیگران، جنگ و ستیر، غم و درد، افسردگی و…»  در اسارت محض مبتلا و گرفتار میشویم.

ما به واسطه این ویژگی هایی که از من ذهنی دریافت میکنم در زمان شکاف ایجاد میکنیم، یعنی در لحظه و زندگی گم میشویم.

شکافی در زندگی که دو تا بعد زمانی می آفریند یعنی« گذشته و آینده »و ما در آینده و گذشته با ویژگی هایی که در بالا اشاره کردم اسیر و گرفتار می شویم .

بارزترین ویژگی که ما را در این شکاف می اندازد «ترس» است، ترسی عمیق که از جهلی عمیق می آید.

ما آنقدر در این دو بعد زمانی (گذشته و آینده) غرق میشویم که زندگی را (خدا) نه می فهمیم، نه می بینیم و نه حس میکنیم ،

خداوند در خود زندگی یعنی در لحظه حال و اکنون جاریست و وقتی که ما در لحظه نباشیم. یعنی قادر به دیدن خدا یا خودمان که از جنس زندگی یا خدا هستیم ،نیستیم و مثل یگ گمشده در زمان سرگردان و حیران و مات و مبهوط می مانیم.

ساده ست عزیزان، خداوند همان زندگی است و زندگی همان خداوند و ما هم از جنس خداوندیم، خب وقتی از جنس خودمان دوریم آیا انتظار شادمانی و آرامش را میتوانیم داشت،

جواب خیر است. ما هر چیزی بخیر از زندگی را، یعنی (لحظه حال و اکنون) را جستجو کنیم تولید رنج کرده ایم.  یعنی هر قدم ما برابر با دور شدنمان از اصل مان است، هر چقدر بیرون از خودمان تلاش و تکاپو کنیم به همان اندازه از خود خود و خود خدا دور میشویم و این یعنی رنج

ای نسخه نامه الهی که تویی
ای آیینه جمال شاهی که تویی
بیرون زتو نیست هر آنچه در عالم است
از خود بطلب هر آنچه خواهی تویی

من ذهنی همان باورها و هویت هایی است که ما فکر میکنیم این خود واقعی ماست،

بطور مثال :وقتی ما با یک اشتیاق و تعصب نسبت به یک تیم فوتبال هم هویت میشویم، درگیر من ذهنی شده ایم یعنی آن تیم را جزئی از حقیقت خود و هویت خود میدانیم، واضح تر بگویم که با آن تیم هم هویت می شویم، یکی می شویم و مشکل از همین جا شروع میشود که ما به غیر از این تیم، تیم دیگری را نمی بینیم و بقیه تیم ها از دایره اهمیت و ارزش ما خارج میشوند،

نسبت به آن ها شروع به قضاوت میکنم،حسادت می ورزیم، تبعیض قائل می شویم، خشم می ورزیم، کینه وناراحتی ایجاد میکنیم.جنگ و ستیز میکنیم و هزاران موضوع دیگر را مطرح میکنیم تا به خودمان و دیگران بقبولانیم که تیم من از تیم های دیگر برتر و بهتر است.

قوم من، ملیت من، زبان من، دین من، خانواده من، کشور من، نژاد من، کار من، شغل من،پول من و هزاران من دیگر در وجود ما لانه میکند، تا من های مان را به رخ بکشیم.

این «من» عامل فساد و تباهی است.

باید از بیخ زده شود تا یکرنگی و عشق در قلب ما و جان ما و ذهن ما حاکم شود.

وقتی در وجود ما عشق، یعنی یکی شدن ،یکرنگ شدن پیدا شد،نجات ما از رنج ها حتمی خواهد شد، اصلا دیگر نه از رنجی خبریست. نه از غمی نه از درد و بیماری، تمام این ها محو میشود.

حقیقت این است زمانی که ما در لحظه ی حال و اکنون گم می شویم. طلایی ترین بخش وجودمان را نادیده می‌گیریم و در پی جبران آن و بدست آوردن احساس ناب شادمانی، دست به تدابیری می زنیم که بهتر از زمان الانم را در بعداها یعنی در آینده ای دور یا نزدیک بدست بیاوریم و این همان خطای بزرگ بشری است.

درک ما از مفهوم« زندگی در لحظه» فارغ از نگرانی و حسرت و افسوس، ناب ترین احساس ها را به ما هدیه خواهد داد که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست،چون آرامشی حقیقی و ماندگار را در ما ایجاد میکند.

همان آرامش و احساسی که متاسفانه انسان ها با متوصل شدن به روش ها و راههای کاذب، مثل: «قرص و مواد مخدر و افیونی، مشروبات الکلی،سکس و رابطه های متعدد و پنهانی، پارتی ها و تفریحات آنچنانی و هزاران روش های دیگر، میخواهد این لحظه (حال) را برای اندک زمانی شکار کند، تا به آن (حس حضور) در لحظه برسد و رهای رها از هر تعلقی و دل مشغولی و نگرانی های شود.

اما تمام این راهها، موقتی و گذراست و آفت ها و آسیب های خاص خودش را دارد و به بن بست منتهی میشود .

آیا رسیدن به این حس ناب و ماندگار بدون رنج و درد فکر و اندیشه و تدابیر من ذهنی شدنیست ؟!

معتقدم تنها راه نجات بشر،خاموش کردن من ذهنی است.

اما چگونه این ممکن است ؟

تنها امکان رساندن ما به این مرحله، آگاهی درونی است، منظور درون خودت است نه درون دیگران

دانش های ما باید تبدیل به آگاهی شود، یعنی دانش صرف منبع درد و رنج است و زمانی که شناخت و دانش های ما به آگاهی تبدیل شود تمامی رنج ها و درد ها ناپدید میشود.

حال صحبت نهایی در این مقاله و نتیجه گیری پایانی این است که چگونه میشود آگاهی را دریافت کرد.

آگاهی تنها و تنها با عبور از من های وجودی، قابل درک و دریافت است.

عبور از عقل ذهنی و خود را ذهن ندیدن، جسم ندیدن، فکر و درد ندیدن. شناسایی من های وجودی و نادیده گرفتن این من ها(منیت ها) است.

وقتی ما ذهن و من های ذهنی را متوقف میکنیم، آنچیزی که حقیقت وجودی ماست شروع به بالا آمدن میکند، عقل ذهنی ما جایش رابه عقل و خرد حقیقی و درونی ما می دهد، همان خرد و همان شعوری که دنیای پر رمز و راز جسم ما را به حرکت در می آورد و به آن روح و جان می دهد.

ما هزاران سال است. که آنچیزی که نیستیم را، داریم زندگی میکنیم، بایداجازه بدهیم آنچیزی که هستیم، در وجود ما بالا بیاید، لحظه ای درنگ کنید، آرام بگیرید، ساکن شوید و سکوت و سکون اختیار کنید، بگذارید خرد حقیقی، شعور والا و هوشمندی بی همتا در وجودتان شروع به اقدام کند، آنگاه رنج شما به گنج شما تبدیل میشود.

آن تویی که بی بدن داری بدن
پس مترس از جسم و جان بیرون شدن

با احترام
عرفان خاتمی
(روح درمان)

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر از شما دعوت می کنیم از سایت اختصاصی عرفان خاتمی مدرس خود شناسی و رهایی از من ذهنی   https://novinexpo.com/erfan-khatami  در نوین اکسپو بازدید نمائید.
جستجو کردن

درباره نوین اکسپو

نوین اکسپو با هدف گذاری منحصر به فرد در جهت طراحی سایت  با قابلیت اطلاع رسانی با حداقل هزینه، راهکاری قدرتمند در جـهت نــمایش و معرفی آخـرین دستـاوردهـا و فـناوری هـای نـــوین

طراحی  وب سایتی منحصر به فرد با امکان نمایش و اطلاع رسانی در نوین اکسپو

بیشتر ببینید: